سونوگرافی تعیین جنسییت.
دردونه مامانی سلام. خوبی گل پسرم؟ مامانم خوبه و سر حال تر از همیشه. . می خوام داستان سونوگرافی رفتنم رو بگم و تعیین جنسیت.روز اول بهمن بابایی موقع برگشت از اداره برام نوبت گرفت واسه فردا صبح ساعت 9:30 دقیقه. بابایی گفت فردا باید تنها بری چون من سمنان جلسه دارم. خیلی پشیمون شدم. کاش میذاشتم برا یه روز دیگه که باباییم بتونه بیاد.ولی خب نمیشد کاریش کرد باباییم با تمام ذوقش مجبور بود بره. و فردای اون روز ساعت هفت رفت و من با یه دنیا استرس تنها موندم. منم ساعت معین توی مطب حاضر شدم. خوشبختانه خلوت بود و سریع نوبت من شد. زیر لب آیت الکرسی می خوندم که یه وقت مشکلی نداشته باشی و همه چ...
نویسنده :
مامان شهناز
14:38