پیشواز یلدا
عشق مامانی سلام، خوبی؟ بهت خوش میگذره؟
امسال شب یلدا نمی تونستیم دور هم جمع باشیم. چون خاله مبینا میره بیمارستان تا نی نی شون رو به دنیا بیاره و عزیز جونم ازش مراقبت می کنه و برای یلدا نیستن.
دیروز خاله شهلا اینا هم اومدن و ما هم تصمیم گرفتیم برای اولین بار مراسم شب یلدا رو دو شب جلوتر برگزار کنیم و دیگه اینکه تولد پرستو هم بود و خاله زری می خواست براش تولد 9 سالگی شو جشن مختصری بگیره.
امشب خاله شهلا شام مفصلی تهیه دیده بود و همه چیز از تولد و یلدا عالی بودن.
اینم پرستو جون که با کیک تولدش عکس گرفته.
عزیزکم کی میشه تو بیای پیشمون و بزرگ بشی ومن هر سال برات کیک تولد بخرم با شمع های روش که هی زیاد تر و زیاد تر میشن.
به امید خدا اون روز هم میاد که من قد کشیدن فسقلیمو ببینم. آمین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی