اولین زمستان بهار زندگی ما.
سلام نفس من و بابا. اولین زمستان پسرم مبارک. البته با دو هفته تاخیر. که این تاخیرم مسببش وضعیت فعلی شما دردانه ما هست. شهرادم امسال شب یلدا مصادف بود با وفات پیامبر و فرداشم شهادت امام رضا. بنابراین حال و هوای سال های قبل رو نداشت. نه خبری از گپ و گفت بود و نه مهمانی. و اولین یلدای پسر ما بی سر و صدا و فقط در حد یه صله رحم و سر زدن کوتاه به بزرگتر ها به پایان رسید. اول به مامان بابایی و بعدش به عزیز و آقا جون. و عزیز که هر سال سفره مفصل یلداش برگذار بود امسال حتی در حد مختصرشم درست ندید. عیبی نداره مامانی انشاالله سال دیگه. میدونی اونشب یاد یلدای سال قبل اوفتادم که چقدر آرزو میکردم تو صحیح و سالم...
نویسنده :
مامان شهناز
3:36