زندگی من شهرادزندگی من شهراد، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

همه زندگی من و بابایی

نیم سالگی فرشته بی بال زندگی ما

1393/9/21 22:19
نویسنده : مامان شهناز
416 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق رویایی من و بابایی. محبتمحبتمحبتمحبتمحبت

شش ماهگیت مبارک پسر دوس داشتنی ما.  امروز  یکشنبه بیست  و سوم  آذر هست. هر چقدرم سعی میکنم در طی روز وقت بزارم و بیام پای وبلاگ پسر نازم اما نمیشه. به ناچار این موقع شب که شما خوابی باید  بیام و مطلب جدید رو بنویسم. آخه جدیدا با کوچک ترین  صدایی بیدار میشی و دیگه براحتی نمیشه کارای روزانه رو انجام داد.

 برات بگه مامان روز چهارشنبه شما وارد ماه هفتم زندگیت شدی. باید اونروز میرفتیم و واکسنت رو میزدیم  اما  بخاطر مشغله کاری بابایی موکولش کردیم برای فرداش که به اصطلاح بابا تعطیله. اما فرداشم نه تنها تعطیلی در کار نبود بلکه کارها بیشتر بود اما چون  روز قبل از درمانگاه تماس گرفته بودن  اولین اولویت واکسن شهرادی قرار گرفت.

ساعت نه و نیم در حالی که از خواب بیدار شده بودی  و با تمام وجود میخندیدی اما طبق عادت هر روزه خوابت نا تمام بود راهی درمانگاه شدیم اول قد و و زن و بعدم واکسن.  پسر نازم الان وزنت رسیده به هشت کیلو  و دویست و قدتم هفتاد سانت. سوال و جوابها  که تمام شدن کتاب آموزش تغذیه تا سن هفت سالگی رو دادن و بعد روانه بخش واکسیناسیون شدیم اول قطره فلج اطفال و بعد  واکسن ها یکی بعد دیگری به دوتا پاهات زدن که برای یه دقیقه گریه کردی و دیگه همه چیز تمام شد. اونروز  طبق روال همیشگی قطره استامينوفن وکمپرس سرد و گرم در ساعات معین انجام شد و بحمدالله  شبشم اثری از تب دیده نشد. انگار نه انگار.

اینم از واکسن شش ماهگی که اینقدر دلهره داشتم. دیگه عزیز دلم نا شش ماه دیگه خیالمون راحت شده.  دو تا دندون کوچولوتم همچنان دارن میان بالا و دو طرفشم لثه ها باز سفید شدن یعنی کنار دندونای نیشت ردیف پایین. حالا کی باز در روزهای آتی ظاهر بشن خدا عالمه. 

برای تولد نیم سالگی شهرادم باید بگم چون مصادف شده با اربعين گفتیم بعد اتمام ماه صفر یه جشن کوچیک بدون کادو بگیریم. اخه تازه توی  اون هفته کلی کادو برای اش دندونیت کاسب شدی که از همه اونا که همش لباسن فقط  هدیه زن عمو سمیه رو بیشتر دوس داشتی. دیگه اینکه برای این سنت نوبت آتلیه گرفتم تا چند تا عکس یادگاری داشته باشیم.

از لحاظ پیشرفتات باید بگم برای حرکاتت کلا خیلی  پیشرفت داشتی. الان اسمتو که صدا میزنیم سریع نگاه میکنی.  حتی اگه غرق بازی یا نگاه کردن آهنگ های مخصوصت که جدیدا  خیلی بهش علاقه داری هم باشی  با شنیدن اسمت میخندی یعنی اگه نگاهت نمیکنم اما حواسم بهت هست. با روروئکت همه جا میری و اگرم رو زمین باشی تا ازت غافل میشم غلت میزنی و از این طرف خونه میری اونطزف.

دیگه مامانی غذا خوردنتم عالیه. ماشاالله خوش اشتهایی. خدا کنه یکم وزن بگیری نمیدونم چرا احساس میکنم نسبت به بعضی از بچه ها کمه وزنت. البته درمانگاه از همه چیزت راضی بود و گفتن از حد نرمالم بهتره.

راستی مامانی موهای ریخته شدت همگی دارن در میان خیلی زیاد و پر پشتن. فکر کنم همه چیزو گفتم و چیز نا تمامی باقی نمانده.حالا بریم سر عکسای ناز دار  مامان و بابا در ماه ششم زندگیش.

شهراد با هدیه زن عمو سمیه به بغل خوابش برده.

پسرم داره کتابشو مطالعه میکنه و سرش شلوغه. 

شهراد و مکعب های رنگیش.

پسرم دیگه به راه رفتن با روروئک مسلط شده. (رنگش سلیقه باباشه)خندونک

سه چرخه  فلزیش که خاله مبینا که از مشهد برا شهراد جون اورده.

و اینم عکس مانی  خوشگل خاله زوار کوچولوی امام رضا.بوس 

 

 شهرادم فدای اون خندیدنت که  لحظه ای نیست از رو لبت محو بشه و به قول ننه  که میگه من برای دیدن خنده هات لحظه شماری میکنم. من و باباییم با وجود خودت و خنده هاته که نفس میکشیم عزیزم.

بازم مثل همیشه  شهناز و رضا عاشقتن دنیا دنیا.  و میبوسیمت بی نهایت که هیچوقت سیر نمیشیم.بوسبوسبوسبوسبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان علی
25 آذر 93 11:52
سلام. خوبید؟؟خدا رو شکر که واکسن شش ماهی هم به خیر گذشته.خدا رو شکر که قد و وزنش خوبه..شش ماهگی هم مبارک. . موتورم مبارک باشه. وست خاله اش درد نکند. .درضمن پسرت خیلی با ممکن شده.خدا حفظش کنه
مامانی غزل
25 آذر 93 12:42
تولد شیش ماهگی شهراد مبارک غزل هم داره الان برات بای بای میکنه
ترنم
26 آذر 93 11:30
شش ماهگی شهراد جون مبارک مرواریدای خوشگلش هم مبارک کادوهاشم مبارک واکسنش هم عافیت تنش. همیشه خوش باشین رنگ روروکش هم خیلی قشنگه زیارت قبول باشه آقا شهراد جونی
مامان راحله
26 آذر 93 14:12
ماشالله به پسر خوشگل .. 6 ماهگیت مبارککککککککککککککک
♥ مامان معصومه ♥
26 آذر 93 23:09
سلام شش ماهگیت مبارک انشالله 120 ساله بشی نه من هنوز پوره نمیدم یه بار دادم دیدم زیاد خوشش نمیاد
مامان یاسی
27 آذر 93 13:11
شش ماهگی گل پسر مبارک باشه. عزیزم نزار زیاد تو روروئک بمونه چون جلوی چهار دست و پا رفتنشو میگیره. اندر مزایای چهار دست و پا رفتن هم اگه میخوای بخونی ارجاعت میدم به وبلاگ http://mynicechild.niniweblog.com/post147.php مرسی مامانی یاسی. ممنون از راهنماییت. حتما مراقب هستم.
مامان بهراد
29 آذر 93 13:27
شش ماهگیت مبارک باشه عزیزم نه مامانی ماشالا وزنش خوبه نگرانش نباش. چرا ما مامانها همش نگرانیم
مامان نی نی
3 دی 93 19:52
الهی چه بزرگ شده این اقا شهراد خدا حفظش کنه ممنون به خاطر لطفی مه به منو بهاره جونیم داری
♥مامان مرجان♥
9 دی 93 9:53
نیم سالگی گل پسرت مبارک این واکسنم تموم شد خداروشکر راحت شدی عزیزم پسری رو ببوس
شاپرک
13 دی 93 2:04
سلام.نیکان تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده کدش ۹۶ لطفا هر کی میتونه این شماره رو اس کنه به ۱۰۰۰۸۹۱۰۱۰هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم با هر خط فقط یه رای ثبت میشه لطفا هر کس می تونه با چند تا خط مختلف رای بده کد نود و شیش ۹۶ فقط بفرستید کافیه،مرسی