دومین دندونم از راه رسید!

سلام عشق مامان. ببخش پسرم که نتونستم بیام و زودتر برات بنویسم.

این روزها فقط وقتم با تو میگذره. اصلا حال و حوصله نداری بی حال و کلافه ای.

و من بیشتر باهات سر و کله میزنم.

 عیبی نداره زندگی من میدونم چقدر داری اذیت میشی. اما نمیتونی دردتو بگی  و فقط ناله میکنی . بعضی اوقاتم  بدنت داغ میشه نه در حدی که به دکتر و دارو بکشه. خلاصه اینکه باید صبوری کرد و بس.....

شهرادم از همه این چیزا که بگذریم عزیزم اومدن مهمون دومتم تبریک میگم   دندون اولی روز بیست و دوم آبان یعنی زمانی که پسرم پنج ماه و سه روز سن داشت ظاهر شد و دومین دندونم بلافاصله یه هفته بعدش.

ایشالا مامانی همیشه دندونات سالم باشن و غذاهای خوشمزه باهاشون بخوری. به درخواست بابایی که باید آش دندونی زیادی برای پسرم بریزی .موادش که تهیه شد و زمان پختن رسید خاله عزیزجون فوت کرد و چون رابطه نزدیکی با ما داشت  عزیز  نتونست بیاد و کمکم کنه و تنهایی کارهاشو کردم. که تا چند روز کمر درد داشتم.

اما در عوضش از نتیجه کار خیلی راضی بودم و دندونی پسرم خوشمزه شد.

و کادو هایی که رسیدن هم همشون قشنگه که بیشترش لباسه.

مطلب دیگه اینکه فوق العاده پر جنب و جوش شدی  چشم که ازت بر میدارم یا غلت میزنی دست ها و پاها رو میاری بالا و فقط رو شکمتی و کلی صدا میکنی که ببینیمت و ذوق میکنی یا در حال خوردن انگشتای پاهات هستی. با اینکه برات دندونی جدیدم خریدیم که نرمه و اذیت نمیشی اما بازم هیج چیزی جای پاتو نمیگیره.

 دیگه کامل فرنی و حریر بادام و... مبخوری و دوست داری  و ظرف غذا رو میبینی دیگه چیزی جلودارت نیست و  فقط غذا....

و مطلب آخر اینکه مامانی از الان غصم گرفته برای واکس شیش ماهگی

خدا کنه تا اون وقت درد دندونات تموم بشه و زیاد اذیت نشی. خدایا خودت مراقب شهرادم باش آخه خیلی کوچولو هست نمیتونه همه دردا رو با هم تحمل کنه.....

اول از همه عکس دوتا مروارید خوشگل پسرم.

اش دندونی های خوشگلش

شهراد در حال خوردن انگشت های خوشمزش

جدیدا تا صبح باید مدام حواسم بهت باشه انگار زیاد از گرما و پتو خوشت نمیاد.

میبوست هزار تا  و تا اخر دنیا عشقتیم من و بابایی هر دو