سه ماهگی شهرادم.
عشق زندگی ما سه ماهگیت مبارک پسرم.
شهرادم سلام. پسر ابرو پیوسته و مژه بلند من. امروز آخرین روز ماه سومت بود. این روزا اونقدر ناز شدی که اندازه نداره. فقط میخندی و صدا از خودت در میاری. ............اواز می خونی و کلی با دست و پاهات بازی میکنی.تازگی ها هم یاد گرفتی که غلت میزنی و به شکم می خوابی.. نازت که میکنم میخوای باهام حرف بزنی و آغوآغو میکنی.
شب ها هم خوابت بهتر شده یعنی از ساعت چهار به یک و نیم یا دو تغییر کرده عزیزم. مثل قبل آرام و صبور و خوشرو هستی فقط زمانی گریه میکنی که گرسنه باشی. و همچنان با اشتها شیرت رو میخوری. و زمانیم که خوابت میاد فقط کافیه پستونکت رو بزارم تو دهنت و یکم نوازشت کنم اونوقت پلکات آروم آروم روی هم میره و بعدشم خواب نازت........
شهرادم خلاصه بازم بچه فوق العاده ای هستی. بابایی بیشتر اوقات بخاطر اینکه دلش برات تنگ میشه یه سر میاد خونه تا فقط باهات بازی کنه و تو براش بخندی و ذوق بکنی. این روزا دنبال کارای ختنه هستیم که اگه جور بشه سریع تر انجام بشه و کوچولوی من برای همیشه راحت بشه. وای مامانی هر روز که باهات بازی میکنم و برام میخندی میلیون بار میبوسمت و از تنها چیزی که سیر نمیشم بوسیدن و بوییدن توست. هزاران بار برای داشتن تو خدا رو شکر میکنم.
دنیا دنیا عاشقتیم.