زندگی من شهرادزندگی من شهراد، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

همه زندگی من و بابایی

اولین نوبت دکتر

کنجد مامانی سلام.خوبی؟خوش میگذره بهت؟؟؟ هنوزم باورم نمیشه دارم با تو حرف میزنم. چند روز قبل بالاخره آزمایش خون داده شد و جواب مثبت قطعی شد. من و بابایی کلی خوشحالی کردیم و دیگه خاطرمون جمع شد که تو هستی همین نزدیکیا و ایشالا به سلامت زود زود میای پیشمون. بعدشم نوبت دکتر گرفتیم یعنی از بس هول بودیم هم من تلفنی نوبت گرفتم هم بابا رضا تو راه برگشت از اداره رفته بود و نوبت گرفته بود. روز بعدم با جواب آزمایش پیش دکتر رفتم و خانم دکتر هم خیلی مهربونه واسه 3 هفته دیگه برام آزمایش و سونوگرافی نوشت و سفارش کرد که استراحت کنم.                   &...
8 آذر 1392

خدا بهترین عیدی رو تو عید قربان بهم داد

صبح عید قربان استرس هر دوی ما رو بی قرار کرده بود هم من هم بابا رضا. اما بعدش خط دوم روی بیبی چک که نشان از یک معجزه عالی و بزرگ برای ما بود رو دیدم اصلا نمی دونستم چه واکنشی نشون بدم گریه ام گرفته بود. یعنی انتظار دیگه تمام شده بود. خدا جواب دعاهامو داد. وقتی بابایی حرکاتم رو دنبال می کرد گفت چی شد؟ اول که منکر شدم گفتم منفی بود!! بنده خدا چرتش پاره شد. رفت تو فکر. دیدم ناراحت شده رفتم بیبی چک رو آوردم نشونش دادم بهش نگاه کرد و گفت: خب یعنی الان چی شده؟؟ گفتم: ای بابا یعنی مثبته. . . !! ما نی نی دار شدیم. یه بوسم کرد و گفت:پس بالاخره مثبت شد! دوتایی از شدت ذوق حالمون دست خودمون نبود. خدا روز عید زیبا ترین مخلوقش رو به ما هدیه داد. ...
6 آذر 1392